دگرگونی رابطه کار و فراغت
مفهوم " جامعه ی مابعد صنعتی" (بل(21) 1974؛ گروز(22) 1982؛ تورن(23) 1971) و مباحث مربوط به "اهمیت رو به افول کار" (کاپلان(24) 1975؛ کلی(25) 1983؛ رابرتز(26) 1978) از چند جهت مضامین مشترکی دارند که به نظریه های معاصر درباره ی جامعه شناسی فرهنگ پست مدرن انجامیده اند، به خصوص درباره ی ارتباط فرهنگ پست مدرن، با شکل گیری طبقه ی متوسط جدید یا طبقه ی خدماتی (بوردیو 1984؛ فدرستون 1984؛ لش و اوری 1987؛ سوینگ(27) و دیگران 1992).
مصرف عامل اصلی هویت جوانان
همانطور که دیده ایم در این تحلیل ها به صورتی فزاینده به مصرف، و نه تولید، به عنوان عامل تعیین کننده ی اصلی هویت های معاصر توجه می شود. در این تحلیل ها، جامعه شناسی فراغت توجه خود را از تقابل کار– فراغت، که اساس کار پارکر است (پارکر(28) 1971و 1983)، نه فقط به سمت بررسی معیارهای اجتماعی دیگری مثل جنسیت (دیم(29) 1986؛ گرین(30) 1990) و قومیت (هیدیج(31) 1979 و 1987؛ گیلوری(32) 1987) بلکه به سوی مسأله نفس مفهوم فراغت، گردانده است.
بر اساس این رهیافت، تحلیل های سنتی از این جهت مورد انتقادند که کوشیده اند فعالیت های فراغتی را از طریق فهم رابطه ی آنها با ساختار شغلی بررسی کنند. در این بررسی، فراغت به عنوان فعالیت هایی که در وقت آزاد صورت می گیرد از روی شغل افراد تعیین می شود. شاید استانلی پارکر معروف ترین نظریه پرداز این موضوع باشد (پارکر 1971 و 1983).
پارکر معتقد است کار وقتی هویت پیدا میکند که فراغت حاصل شده باشد
مطالعه ی پارکر به لحاظ ربط دادن کار به درک اعمال فراغتی، بسیار بنیادی است. پارکر مدعی است که نفس ماهیت فراغت به عنوان یک بر ساخته ی اجتماعی فقط در ارتباط با کار قابل درک است.
بدون کار فراغتی وجود ندارد و فعالیت های کاری جامعه ی صنعتی است که توسعه ی فعالیت های فراغتی را موجب می شود. البته هر تلاشی برای درک پیدایش مفهوم مدرن فراغت، مستلزم بررسی پیدایش آن در طول فرآیندهای صنعتی شدن است (رابرت 1975؛ روژک 1995؛ دی گرازیا 1962).
همانطور که هر یک از این نویسندگان نشان داده اند، صنعتی شدن موجب از هم گسیختگی و پاره پارگی فزاینده ی زندگی روزانه شده است و در نتیجه ی تفکیک فزاینده ای بین ساعت کاری و غیرکاری بوجود آمده است. اما کار اصلی پارکر، سنخ شناسی او از فعالیت های کار و فراغت است که روابط میان انواع الگوهای فراغت را با مشاغل تئوریزه می کند. او سه الگوی رایج را معرفی می کند: امتداد، تضاد و خنثایی (پارکر 1971، صص 110 – 99).
نظرات شما عزیزان: